من از دنیای بی احساس انسانها
من از وحشت
من از تنها نشستن با دلی صد پاره و گریان گریزانم
من از این راه نا هموار
به سوی خانه تنهائی خود باز میگردم
...دگر اینجا نمیمانم
که من آداب انسانها نمیدانم!
نمی دانم خدایا !
عمق انسان چیست؟
اگر من اینچنین کم عمق و نادانم
خدوندا!
دگر انسان نمیمانم!
من اینجا ریشهٔ سرو غرورم را
به دست تیشه خواهم داد!
به جنگ عشق خواهم رفت
تمام راستیها را به دست باد خواهم داد
خدایا هرچه دیدم، چیز دیگر بود
تو میدانی خدایا حال زارم را
مرا با خود ببر از شهر آدمهای پوشالی
که من دیگر نه انسانم
نه دیگر شوق ماندن مانده در جانم
چقدر غمگین
مثل من بزن به بی خیالی واقعا کار ساز
به منم سر بزن
اما الان همه ما بیخیال شدیم که مملکت ما این شده .
اونها هم بیخیالی ما را مخیوان تا خیال های خودشون را به واقعیت تبدیل کنند
سلام
مگه اینکه خدا خودش فکری به حال ما بکنه. . .
به من سر بزن
موفق باشی دوست عزیز
سلام .
اما قبل از اینکه خدا به داد ما برسد ما باید کاری کنیم .
مگر نه خدا گفته از تو حرکت از من برکت
سلام دوست من
شعرت رنگ و بوی فروغ داشت . غمناک و صمیمی و حقیقی .
موفق باشید .
سلام .
ممنون عزیز شعرهای فروغ بسیار زیبا هستند
سلام
شعر زیبا و غم باری بود
قرار بود دنیا چی بشه...چی شد و ما انسانها چه باید میکردیمو ....چه کردیم
تشکر
ممنون عزیز.
دنیای زشتی شده و انسانها زشت تر .
زود است برای از دست دادن امیدمان
هنوز مانده تا فریاد مان خاموش شود
تا نای فریاد زدن داریم امیدمان نیز هست
فریاد هایمان باید همیشگی باشد تا جانی در بدن هست .
من نیز هرگز ناامید نمیشوم
لینکت کردم دوست خوبم
ممنون دوست خوب وعزیز
سلام؛
هر چقدرم ناامید باشیم بی تفاوت نباید باشیم.
به منم سر بزنی خوشحال میشم
بیتفاوتی افت جان ما شده .
باشه میام دوست عزیز
سلام
خیلی زیبا بود و غمی که بر چهره ها نشسته رو در این شعر حس می کنی. ممنون خیلی زیبا بود.
سلام شرمنده میکنید
هر کجا که نگاه کنی غم میبارد بر در دیوار غم آویزان کرده اند
ای وای
انگار که شما هم بیاد
باغ بی برگی اخوان ثالث افتادید
نکند میخواهید در مسابقه شرکت کنید ؟
سلام شنگ عزیز.
نه من که از ایناستعدادها ندارم که در مسابقه شرکت کنم .
من کجا ودوستان شاعر کجا
بسیار زیبا و حرف دلمان بود.
ممنون عزیزم .
حرف دل همه است ولی کسی حرف نمیزند