نامم فریاد است
فریاد میزنم
فریادی از ته حنجره ام .
فریادی که سالها در گلو خفه شده .اما اینک باید بگویداز ظلمی که به او وهمنوعانش رفته .
دیگر هرگز فریادم را در گلو خفه نمیکنم
فریاد میکنم تا همگان صدایم را بشنوند
حتی اگر دست بر گوش هایشان بگذارندونخواهند که فریاد بیعدالتی را بشنوند
حنجره تان پرتوان
و قلمتان استوار
امید که از دست این فریادها
کاری برآید
صبر باید بلاخره روزی کاری بر میآید