فریاد یک زن

سکوت شاید بهترین فریاد باشد نمیدانم... کاش می دانستی زبانم در حسرت چه جمله های آتشینی به خاکستر نشسته است

فریاد یک زن

سکوت شاید بهترین فریاد باشد نمیدانم... کاش می دانستی زبانم در حسرت چه جمله های آتشینی به خاکستر نشسته است

فریاد یک زن

نامم فریاد است

فریاد میزنم

فریادی از ته حنجره ام .

فریادی که سالها در گلو خفه شده .

اما اینک باید بگویداز ظلمی که به او وهمنوعانش رفته .

دیگر هرگز فریادم را در گلو خفه نمیکنم

فریاد میکنم تا همگان صدایم را بشنوند

حتی اگر دست بر گوش هایشان بگذارندونخواهند که فریاد بیعدالتی را بشنوند

 

 

سکوت

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست

گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ...

غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست

که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم

اما با نگاه حرف هایمان را میزنیم